شبهه فیس بوکی
نظرتان درباره ی این سخن امام حسین (ع)چیست ؟ ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد و زنانشان را به فروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. امام سوم شیعیان / کتاب «سفینه البحار و مدینه الحکام و الآثار» صفحه ۱۶۴ نوشته شیخ عباس قمی
پاسخ :
در فیس بوک که سیر می کنی، نمونه های فراوانی را می بینی که این روزها به نام حدیث و روایت نقل می شوند تا نشان بدهند اسلام، مکتب خرافی و دین عرب هاست.
نمونه زیر، مشتی از خروارهاست که این روزها با ایمیل و اس ام اس دست به دست می شود؛ و در این روزگار ما چه بسیارند ذهن های شکاک و پر تردید درباره دینداری و دل های فراری از دین که دل به این روایات فیس بوکی می بندند.
از مدتی پیش حدیثی از امام حسین(ع) در صفحات فیس بوک نقل می شود که مثلا متن حدیث را هم برای مستند و متقن بودنش، اسکن کرده اند تا به شما بگویند مو، لای درز کارشان نمی رود.
نوشته اند: ” ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانی هارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.”
حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه ۱۶۴.”
متن اسکن شده حدیث در فیس بوک که عده ای این روزها برای یکدیگر ایمیل می کنند:
نکاتی خیلی ساده درباره ظاهرحدیث
۱- کتاب عربی “سفینة البحار” احادیث انتخاب شده از بحارالانوار است که توسط مرحوم محدث قمی جمع آوری شده است. صفحه ۱۶۴ کتاب مربوط به توضیح لفظ “العجم” است.
بگذریم که در این قسمت کتاب روایتی از امام حسین (علیه السلام) وجود ندارد.
داخل متن عربی کتاب آمده است: “قال سمعت اباعبدالله". یعنی ” گفت شنیدم از اباعبدالله “، کسانی که اندک آشنایی با روایات داشته باشد، میدانند که مراد از «اباعبدالله» در روایات به صورت مطلق، امام صادق(ع) است، نه امام حسین(ع). پس اول اینکه این حدیث از امام حسین (ع) نیست، اما زیر متن نقل شده در فیس بوک، با فونت نزدیک به متن نوشته اند: “حسین ابن علی، امام سوم شیعیان”
۲- مترجمان فیس بوکی، کل متن عربی بالا را متن اصلی حدیث امام تلقی کرده اند. با وجودی که متن حدیث شنیده شده از امام این است: قال سمعت اباعبدالله: ” نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم”
حدیث در اینجا تمام می شود. مابقی، شرح و بیان مولف کتاب است که با کلمه “بیان” یعنی شرح حدیث شروع می شود. که نوشته شده:
بیان: “عربی که شیعه ما باشد ممدوح و شایسته است (پس معیار شایستگی، شیعه بودن است) اگر چه عجم و غیر عرب باشد و اما عجم (غیر عربی) که دشمن ما اهل بیت باشد مذموم و ناشایسته است (پس معیار مذموم بودن، دشمنی با اهل بیت است) اگر چه عرب باشد.”
ادامه سخن مولف کتاب با کلمه “رای الثانی” آغاز می شود. یعنی نظرخلیفه دوم (عمر) را آورده است: “هنگامی که اسیران عجم وارد مدینه شدند، خلیفه دوم خواست که زنهایشان را بفروشد و مردانشان را بردگان عرب قرار دهد…”
اگر دقت کنید بالای کلمه بیان و رای الثانی یک خط سیاه وجود دارد که در متون حدیثی به معنی جداکننده است. داخل تصویر بالا با دایره قرمز رنگ مشخص شده است.
۳- نکته مهم دیگر اینجاست که این حدیث ادامه دارد اما انگار غرض ورزان صلاح ندانسته اند ادامه حدیث را بیاورند. بنابراین در ادامه این متن سخن امیرالمومنین علی(ع) حذف شده است. در ادامه آمده که وقتی علی(ع) این جملات را از عمر شنید، اعتراض کرد و فرمود: ” پیامبر فرموده کریمان هر قومی را احترام کنید، هرچند مخالف با شما باشند. این جماعت عجم حکیمان و کریمان هستند که آغوششان را به روی ما گشوده و اسلام را قبول کردهاند.”
اما نکات محتوایی حدیث و سند و منبع آن:
۱-از نگاه مولف کتاب:
باز نکته جالب ماجرا اینجاست که اصلا مولف کتاب ” سفینه البحار” این بخش کتاب را درباره فضائل عجم بیان کرده و با بیان این حدیث و قبل و بعد آن، قصد دارد تا در این بخش کتاب، به شرح و توصیف عجم بپردازد. مرحوم شیخ عباس قمی، حتی قبل از نقل حدیث، یک آیه و حدیث را در تایید سخنش در فضیلت عجم نقل می کند:
در سوره شعراء آیه ۱۹۸ می فرماید: ” ولو نزلناه على بعض الأعجمین فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین.” یعنی : “هرگاه ما قرآن را بر بعضى ازعجم (غیرعرب) ها نازل مى کردیم … و ایشان آن را بر اعراب مى خواندند، (اعراب به دلیل شدت تعصب) به قرآن ایمان نمى آورند.
وهمچنین امام صادق(ع) در حدیثی در تفسیر این آیه می فرماید: ” لو نزل القرآن على العجم ما آمنت به العرب ، وقد نزل على العرب فآمنت به العجم ، فهذه فضیلة العجم” یعنی : ” اگر قرآن بر عجم نازل می شد اعراب به آن ایمان نمی آوردند و این قرآن بر اعراب نازل شد و عجم ایمان آوردند و این خود برای عجم فضیلتی است.”
۲- از نظر علمای لغت شناس:
اول اینکه اینجا هم اصل حدیث را جعل کرده اند وهم آن را با غرض ورزی ترجمه کرده اند. آنها که عربی نمی فهمند، هر متن عربی را ترجمه ظاهری کلمه به کلمه می کنند.
اگر به لغت نامه های عربی مراجعه کنید “العرب” در لغت به معنای ” با فهم و فصاحت و واضح و شفاف سخن گفتن” است. همچنین در زبان عربی واژه “العجم” معانی فراوانی دارد که یکی از آنها ” با ابهام و غیر شفاف سخن گفتن یا چیز گنگ” است.
بنابراین معنای سخن امام صادق این است که : “ما بنی هاشم و کسانی که پیرو ما هستند، اهل شفافیت و فهم و فصاحت هستند و دشمنان ما اهل ابهام و گنگی .
چرا این تعریف و معنا درست است؟
به واژه های متن عربی دقت کنید: در کلام عربی حدیث بیان نشده : ” العرب شیعتنا و العجم عدونا” بلکه بیان شده “شیعتنا العرب، وعدونا العجم. ” در برگردان فارسی هم می توان تفاوت این دو نوع بیان را فهمید. این دو معنی کاملا با هم تفاوت دارند.
در بیان اولی این مطرح می شود که گروه اعراب شیعه هستند و گروه عجم، دشمن اهل بیت که این با متن آیات قرآن و روایات گوناگون تضاد دارد.
یعنی اگر در حدیث گفته شده بود “العرب شیعتنا و العجم عدونا” این معنی را می داد، اما حدیث این گونه بیان نشده .بلکه به گونه دوم بیان شده یعنی گفته شیعتنا العرب. یعنی شیعه ما کسی است که اهل فهم و فصاحت و شفافیت است.
دوم اینکه معنای “العجم” درلغت عربی بعدها در سیر تاریخی به معنای قوم فارس و ایرانی ها ترجمه شده و یکی از معانی اش در زمان پیامبر و اهل بیت، به هرغیرعربی گفته می شده است. اما هم چنان که در ترجمه فیس بوکی ملاحظه می کنید کلمه عجم به معنای ایرانی ترجمه شده است.
سوم اینکه خود مولف کتاب هم در شرح این حدیث اینگونه بیان می کند:
“عربی که شیعه ما باشد ممدوح و شایسته است(پس معیار شایستگی، شیعه بودن است) اگر چه عجم و غیر عرب باشد و اما عجم (غیر عربی) که دشمن ما اهل بیت باشد مذموم و ناشایسته است (پس معیار مذموم بودن، دشمنی با اهل بیت است) اگر چه عرب باشد. به طور خلاصه یعنی این که : “شیعیان ما ممدوح و مورد ستایش اند چه عرب باشند چه غیر عرب و دشمنان ما مذموم اند چه غیر عرب باشد و چه عرب”
همچنین در ادامه همین حدیث روایات فراوانی در مدح عجم آمده است .حالا این ترجمه صحیح را باترجمه ناقص وسراسر غلط و مغرضانه ای که از این عبارت داده شده مقایسه کنید: “ایرانی هارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت !”
۳- از نگاه علمای علم رجال :
مساله ریشه ای تر اینکه در روایات باید سند حدیث بر اساس “علم رجال” بررسی شود.
تا همه افراد نقل کننده آن شناخته شده و معتبر باشند. آیت الله خویی در جلد ۴ کتاب “معجم الرجال” صفحه ۹ می گوید که در سند این روایت فردی به نام “سلمة بن خطاب” وجود دارد که علمای رجال او را فردی ضعیف و غیر قابل اعتماد می دانند. علاوه بر این سند این روایت به دلیل فاصله زیاد زمانی بین دو راوی از اتصال برخوردار نیست و از این جهت غیر قابل اعتماد است. پس اصل این حدیث تقطیع دارد و نزد علما رجالی اصلا اعتبار ندارد.
۴- از نگاه مفسران قرآن
مساله آخر بررسی محتوای حدیث و تطبیق آن با آیات قرآن است. چون خود پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) فرمودند: “اگر حدیثی از ما مخالف با صریح آیات قرآن و یا سنت قطعی ما باشد آن را نپذیرید و قبول نکنید.”
به فرض محال اگر همین ترجمه ظاهری فیس بوکی را هم قبول کنیم، به راحتی می توان گفت که این معنی مخالف با آیه ۱۳ سوره حجرات است که ملاک برتری را فقط تقوی و ایمان قرار داده و تبعیض نژادی و قومی را باطل می داند.
در سوره حجرات می خوانیم: “یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ”
“اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را اقوام و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.”
به راستی بهتر نیست که با اعتقاد به آزاد اندیشی، از اسارت بیماری های قوم پرستی وعقده مندی های ناسیونالیستی بیرون بیاییم و بدون غرض ورزی نسبت به مکتب اسلام و آموزه های راستین و انسان ساز دین روشن، راه زندگی انسانی را بیابیم؟
در پایان توجه شما را به متن زیر جلب میکنم:
در ۲۸ ذیالحجه سال ۶۳ هجری قمری ( یعنی ۲ سال پس از واقعه ی کربلا) در شهر مدینه انقلابی علیه دستگاه ظالم یزید به وقوع پیوست، زیرا این انقلاب در راستای عکس العمل به شهادت امام حسین(ع) بود، این واقعه را به دلیل آن که در ریگزارى در اطراف مدینه به نام «حّره» واقع شد و پایگاه لشکر یزید نیز در آن جا بود، آن را در تاریخ به نام «واقعه حرّه» ثبت کردهاند.
*آماری از جنایت لشکریان یزید در مدینه
جنایت وحشیانه لشکریان یزید در واقعه حرّه که مؤرخان در کتب تاریخی نقل کردهاند، در ادامه میآید:
۱- کشتار هزاران نفر از مردم مدینه
مورّخان از جمله «ابن قتیبه دینورى» آمار کشتهشدگان را بیش از ۱۰ هزار نفر اعلام کردهاند که از این تعداد ۸۰ تن از اصحاب پیامبر و ۷۰۰ نفر از مهاجرین و انصار و ۱۰ هزار نفر از تابعان و موالى بودهاند. (الامامة والسیاسة، جلد ۱، صفحه ۲۱۶)
۲- قتل اصحاب رسول خدا(ص)
مسعودى مىنویسد: از خاندان ابوطالب دو نفر و از بنىهاشم بیش از ۹۰ نفر و از قریش به همان تعداد و ۴ هزار نفر از مردم دیگر کشته شدند. (مروج الذهب، جلد ۳، صفحه ۸۵.)
۳- مخفى شدن بزرگان اصحاب
ابن کثیر نوشته است: گروهى از بزرگان صحابه مانند جابر بن عبدالله و أبوسعید خدرى براى حفظ
جانشان به کوه پناه برده و أبوسعید در غارى مخفى شدند.
(البدایة والنهایة، جلد ۸، صفحه ۲۴۱)
۴- کشتار حاملان قرآن
از مالک بن انس نقل شده است که گفت: در واقعه حرّه هفتصد نفر از قاریان و حافظان قرآن که سه نفر آنان از اصحاب بودند، کشته شدند. (المعرفة والتاریخ، جلد ۳، صفحه ۳۲۵).
۵- آزادى سربازان براى استفاده از زنان
به نقل از ابن کثیر و مورّخان دیگر آمده است که؛ سپس مسلم بن عقبه همانگونه که یزید فرمان داده بود، سربازانش را سه روز در شهر مدینه آزاد گذاشت تا به کشتار و غارت و اعمال زشت و شهوت رانى بپردازند. (البدایة والنهایة، جلد ۸، صفحه۲۴۱).
۶- هزار زن باردار از راه غیر مشروع
نتیجه این آزادى تجاوز به حریم دختران و زنان مسلمان و هتک عفّت آنان بود که بنا بر نقل مدائنى، هزار زن پس از واقعه حرّه فرزندان نامشروع به دنیا آوردند، هزار زن از أهالی شهر مدینه بعد از واقعة حرّه بدون این که شوهر داشته باشند وضع حمل کردند. (البدایة والنهایة، جلد ۸، صفحه ۲۴۱).
یاقوت حموى مىگوید: سربازان یزید وارد مدینه شدند و اموال را غارت کردند و فرزندانشان را اسیر کردند و زنان براى آنان آزاد شد که در این جسارت هشتصد زن باردار شده و فرزندان نامشروع به دنیا آوردند که به آنان فرزندان حَرّه مىگفتند. (معجم البلدان، جلد ۲، صفحه ۲۴۹).
۷- پیمان بردگى مردم مدینه
مسعودى مىنویسد: مسلم بن عقبه سه روز شهر مدینه را غارت کرد و با بازماندگان از مردم بیعت کرد تا بنده و برده یزید باشند، یعنى نه تنها خود او برده مىشد، بلکه پدر و مادرش نیز برده مىشدند، فقط دو نفر از این بیعت استثنا شدند یکى امام سجّاد(ع) و دیگرى على بن عبد اللّه بن عباس.
. (التنبیه والإشراف، مسعودی، صفحه ۲۶۲)
راهزنان نیکی را بشناسید!
مام صادق (ع) فرمودهاند:
خدا لعنت کند راهزنان نیکی را.
سوال شد راهزنان نیکی چه کسانی هستند؟
فرمودند: کسی که به او نیکی شود و او ناسپاسی کند…
چگونه روز خوبی داشته باشیم؟
اغلب انسانها وقتی از خواب بیدار میشوند و چشمهایشان را باز میکنند، از رختخواب بیرون میآیند و مثل یک آدم آهنی شروع میکنند به انجام دادن کارها و وظایف معمول هر روز؛ لباسشان را عوض میکنند، صبحانه میخورند و از خانه بیرون میآیند تا سر ساعت به محل کارشان برسند.
آیا برنامه هر روز صبح شما هم همینطور است؟ شما هم هر روز همین کارها را بر اساس عادت انجام میدهید؟ البته شاید یکی دو مورد از کارها هم تغییر کند و مواردی بیشتر یا کمتر از این برنامه داشته باشید، اما معمولاً و به طور کلی، همه چیز بر اساس چنین برنامهای پیش میرود. به همین دلیل هم خیلی عجیب نیست اگر نتوانید کارهای روزانه را به طور ایدهآل و با حداکثر توان انجام دهید یا انجام دادن کارها در محل کارتان دشوار و طاقتفرسا به نظر برسد. همه اینها در کنار هم باعث میشود احساس کنید هیچ کاری برای بهتر شدن روزتان نمیتوانید انجام دهید؛ در حالی که این طرز فکر کاملاً اشـتباه است و روانشناسان میگویند با انجام دادن کارهایی بسیار ساده میتوان روز بهتری هم داشت.
** سکوت و آرامش صبح، یکی از بهترین فرصتها برای داشتن روزی بهتر و آرامتر است که متأسفانه خیلیها آن را به راحتی از دست میدهند، اما اگر در این دقایق از روز بتوانید ذهنتان را آرام کنید و افکارتان را بیرون بریزید، کمک زیادی به خودتان کردهاید. برای همین هم میگویند كه خوب است هر روز صبح، قبل از این که کارهای روزانه شروع شود، یادداشتی بنویسید یا به هر شیوه دیگری، افکارتان را آرام کنید. چنین جریانی تا پایان روز هم ادامه مییابد و میتواند به حفظ آرامش شما کمک کند. البته لازم نیست متن سخت و پیچیدهای هم تهیه کنید؛ بلکه فقط کافی است به سادگی افکارتان را روی کاغذ بیاورید و حدود پنج دقیقه از روزتان را به این کار اختصاص دهید.
** خودتان را از دست اسباب و لوازم اضافه که نیازی هم به آنها ندارید، راحت کنید و بدانید برای انجام این کار، هیچ زمانی در طول روز بهتر از صبح اول وقت نیست. پس اگر میخواهید خانه را مرتب کنید یا کمدتان را منظمتر از قبل بچینید، درست مانند مرتب کردن افکار و ذهنتان، کار را به ساعات اولیه صبح موکول کنید. با این کار آرامش بیشتری خواهید داشت و در طول روز، بهتر میتوانید وظایفتان را انجام دهید. البته منظور تمیز کردن کلی خانه نیست؛ فقط باید فضایی مرتبتر و آرامتر برای کار و زندگی در طول روز فراهم کنید.
** تصور کنید بدن شما باتری بزرگی است که باید تا آخر شب انرژی مورد نیازتان را تأمین کند. حالا فکر کنید اگر این باتری کمی تکان بخورد، چقدر بیشتر انرژی تولید خواهد کرد!؟ این همان کاری است که ورزش و فعالیت بدنی با بدن ما میکند؛ به عبارت دیگر، ورزش کردن میتواند انرژی بیشتری تولید کند و در نتیجه، ما هم میتوانیم بیشتر از این انرژی و توانایی استفاده کنیم. علاوه بر این، با فعالیت و تحرک، هورمونهایی هم در مغز ترشح میشود که به داشتن یک روز آرامتر و شادتر کمک میکند.
** تشکر کردن از دیگران، اتفاقی است که شاید گاهی آن را نادیده بگیریم و ارزش و اهمیت واقعی آن را درک نکنیم، اما میگویند این کار بیش از آن که بخواهد به دیگران کمکی کند، به نفع خود فرد است. البته شاید پیدا کردن فردی که بخواهید از او تشکر کنید، صبح اول وقت کمی سخت باشد، اما نباید به این بهانه کارتان را کنار بگذارید. به جای این، خوب است متن تشکری را یادداشت کنید. البته باز هم لازم نیست حتماً این متن را برای کسی بفرستید بلکه همین که نوشته شود، کافی است. بنابراین اگر صبح برای آنچه كه دارید، از دیگران و از همه مهمتر، از خداوند مهربان تشکر کنید، مطمئن باشید روز بهتری را شروع خواهید کرد و اتفاقات خوبی هم در انتظارتان خواهد بود.
** اگر در حال یادگیری یک زبان جدید هستید، صبحها میتوانید یک کلمه تازه را یاد بگیرید و با کاربرد آن آشنا شوید. اگر هم زبانی نمیخوانید، یکی از کلمات زبان مادریتان را که قبلاً معنای دقیقش را نمیدانستید، بخوانید و آن را یاد بگیرید. یاد گرفتن یک لغت جدید میتواند کاری آرامشبخش و سرگرمکننده باشد. علاوه بر این، در طول روز هم معمولاً از این کلمه بیشتر استفاده خواهید کرد. پس خوب است هر شب لغتی را انتخاب کنید که فردا صبح درباره آن بیشتر بخوانید و چقدر بهتر خواهد بود اگر این لغتها هم مثبت و مفید باشد.
** هر روز صبح از خودتان بپرسید: امروز چه اتفاقاتی قرار است بیفتد و دوست دارید چه تجربههایی داشته باشید؟ میتوانید سه مورد از مهمترین و لذتبخشترین اتفاقات روزتان را از صبح تصور کنید و آنچه را که میخواهید برایتان اتفاق بیفتد، در ذهن داشته باشید. این، تمرینی دوستداشتنی و آرامشبخش است که مسلماً میتواند کمک زیادی به شما بکند.
** صبحها، بدون استرس، بدون نگرانی و بدون هیچ فکر و خیالی قدم بزنید و در هوای تازه صبحگاهی نفس بکشید. مطمئن باشید یک پیادهروی آرام و ساکت، میتواند بسیاری از مشکلات شما را برطرف سازد.
** برای صبحانه، یک لیوان آبمیوه طبیعی برای خودتان بگیرید و به جای مصرف مواد غذایی آماده، آن را بنوشید. این کار میتواند احساس تازگی و طراوت بیشتری به شما ببخشد؛ البته باید میوههای مورد علاقهتان را برای این کار انتخاب کنید تا لذت بیشتری از نوشیدنیتان ببرید. مثلاً میتوانید ترکیبی از آب سیب و پرتقال برای خودتان آماده کنید یا کمی آب هویج بگیرید.
** بهتر است صبح اول وقت را به خواندن خبرها یا شنیدن و دیدن آنها اختصاص ندهید و اگر خیلی به این کار نیاز دارید یا میخواهید حتماً از اخبار روز مطلع باشید، این کار را به ساعتهای بعدی روز موکول کنید.
با این کارهای ساده و جزئی، میتوانید روزهای بهتری را برای خودتان بسازید و دقایق شادتری را تجربه کنید؛ فقط باید بخواهید و متناسب با نیازها و شرایطی که دارید، این مراحل را اجرا کنید.
بــویِ نــابِ نـــام هــای قــشــنــگ تُــو ...
بـــــــوی ِ نـــــاب ِ * #بهــشـــتـــــــــ * می دهــد همـــــۀ
نـــــام های ِ قشــــنــگ ِ * #تــــو *
… می گذارمشان روی ِ زخــم های ِ *د ِ لَ م* …
گفته بودی * #اَلجَـبّــــــار * یعنی کسی که
جُبـــران می کند همــــۀ * #شکستــگی هایِ د ِ لَ ت* را …
گفته بودی * #اَلمُـصَـــوِّر* یعنی
کسی که از نُــو می سازد همــــۀ آنچه را * #ویـــــران * شده
است درون ِ [د ِ لَ ت] …
گفته بودی * #الشّــــافـی * یعنی کسی که
#شفـــا می دهد تمـــام ِ *زخم هایِ عمیـــق و نا علاج را*
… *هوای ِ دلم سبک می شود با زمزمـــۀ نام هایِ زیبایتــــــ*
مهــربانیــهـایِ-نابتــــــ * …